
نمیک
زربفت

زَربَفْت یا زَری بافی یکی از رشتههای صنایع دستی است.
چکیده
پارچه های زربفت، گروه مهمی از پارچه های دوره صفوی است که تعداد قابل توجهی از آنها در موزه ها و مجموعه های شخصی نگهداری م یشود. بافت پارچه زری به عنوان هنری ظریفه در ایران دوره صفویه بسیار مورد توجه قرارگرفت. در این دوره، روابط مناسبی بین پادشاهان صفویه و حکام گورکانی هند برقرار بود و هنرمندان دو کشور با یکدیگر ارتباط گسترده ای داشتند، لذا شیوه های هنری آنها از یکدیگر تأثیر پذیرفتند به نحوی که می توان وجود نقش مایه های مشترکی را در منسوجات دو سرزمین، از جمله زربفت هامشخص کرد. مطالعه و بررسی این آثار، روشنگر تأثیرپذیری پارچه های زری هند از پارچه های زری صفویه است. در این پژوهشبا استفاده از روشتحقیق تاریخی، توصیفی و تطبیقی با استناد به منابع کتابخانه ای و تصویری، تأثیرپذیری زربفت هایگورکانی هند از آرایه های تزئینی و نقوش زری های دوره صفوی در ایران بررسی م یشود. مقاله حاضر می کوشد ضمن شناسایی و مقایسه نگاره ها و ترکیب بندی ساختار نقش زری های هندی گورکانی با زری های دوره صفوی، نقوش آنها را براساس مضامین وموضوعات بکار رفته در بافت پارچ هها، دسته بندی و شناسایی کند. این بررسی نشان م یدهد طرح این منسوجات به نقوش بندی، تصویری، راه راه، لچک و ترنج دار و نوشته دار تقسیم م یشود. در این پارچه ها از عناصر تزئینی گوناگونی مانند گل ها و گیاهان، جانوران، پرندگان، انسان، اشکال هندسی و نوشته استفاده شده است. طرح و نقش زربفت های صفوی بسیار متنوع است و در تعدادی از زربف تهای گورکانی، نقوش گ لها و درختچه هایی دیده می شود که سبک آنها به گل ها و بوته های ایرانی شباهت بسیاری دارد.

مقدمه
دوره صفویه ( 1722 – 1501 میلادی/ 1135 – 907 هجری) دوره درخشانی برای پارچه بافی ایران است. در این دوره پارچه های متنوعی از قبیل زربفت، قلمکار و مخمل در مراکز تولید پارچه در ایران تهیه می شد. بافت پارچه های زربفت که در تهیه آنها از الیاف سیمین و زرین یا گلابتون استفاده م یشود، در دوره صفویه به اوج خود رسید. حمایت شاهان و حکمرانان از زری بافی را می توان مهم ترین دلیل توسعه آن برشمرد. در این دوره به واسطه شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، ارتباط مناسبی بین دو خاندان پادشاهی ایران و حکومت مغولان گورکانی در هند وجود داشت و تعدادی از هنرمندان ایران به هند مهاجرت کرده و تحت حمایت حکمرانان آنجا قرار گرفته اند. از سویی دیگر تعدادی از هنرمندان هندی نیز به دربار شاهی ایران کوچ کرده و در کنار سایر هنرمندان ایرانی به فعالیت پرداخته اند.
بنابراین می توان حضور نقش مایه های مشترکی را در آثار هنری گورکانیان هند و صفویان شناسایی کرد و از این طریق تأثیر هنر پارچه بافی ایران صفوی بر پارچه های تولید شده دوره گورکانیان هند معلوم م یشود.
در فرهنگ دکتر معین آمدهاست:
زری یعنی پارچهٔ ساخته شده از زر (طلا). پارچهای که پودهای آن از طلا است. زربفت. زری یا زربفت پارچهای ظریف و بسیار گران بهاست که چله یا تار آن از ابریشم خالص است و پودهای آن ابریشم رنگی و یکی از پودها، نخ گلابتون است که میتواند زرین یا سیمین باشد.
زری نفیسترین و افسانهایترین منسوج ایرانی که در روزگار رونق و رواج خود شهرتی عالمگیر داشته و هماکنون نمونههایی از آن زینتبخش موزهها و سایر مراکز هنری ایران و دیگر کشورهای جهان است و دارای سابقهای طولانی از لحاظ بافت و تولید میباشد.

پارچه زربفت
پارچه زری یا زربفت با نخ های طلایی یا نقره ای بافته م یشود که به این نخ ها «گلابتون » می گویند. برای تهیه نخ گلابتون، نوار نازکی از فلز طلا یا نقره به دور یک نخ ابریشمی پیچیده می یشود. در فرایند تولید، ابتدا فلز ذوب شده و سپس از میان یک سری روزنه که قطر آنها به تدریج کم م یشود، کشیده م یشود تا اینکه اندازه قطر نخ فلزی به اندازه قطر موی انسان برسد. روی این نوارها که طول بلندی دارند ضربه زده م یشود تا صاف شوند و سپس دور یک نخ ابریشمی پیچیده می شوند . شیوه تولید نخ گلابتون در مراکز تولید زری در ایران صفوی نیز به همین صورت بود و هنوز هم در برخی از شهرها با این روش تهیه م یشود.
زندگی شاهان و امرای صفوی بسیار مجلل بود و به دلیل وجود منابع مالی کافی در دربار، همواره تقاضای زیادی برای منسوجات و البسه نفیس وجود داشت. درباریان همیشه لباس های زیبای ابریشمی می پوشیدند که اغلب با نخ های طلایی یا نقره ای بافته شده بودند. این پارچه ها در مراسم درباری نیز نقشمهمی داشتند به نحوی که گاه مسیر عبور شاه یا مقامات، با آنها مفروش می شد.
پارچه های ابریشمی زربفت در زندگی روزانه مردم نیز به عنوان جلد کتاب، پاکت نامه، جلد قرآن، پرده، مخده 1 و دیوارکوب نیز به کار می رفتند
تاریخچه زربفت

بافت پارچههایی که در متن و نقوش آنها، نخهای گلابتون به کار گرفته شده بنا به روایات تاریخی به هفت هزار سال پیش میرسد. هرودودت مورخ مشهور یونانی نوشته است: «رومیان به خاطر زیبائی و اشتهار زربفتهای سنتی ایران همه ساله مبالغ هنگفتی میپرداختند.» فیلوسترات نیز گفته است: «اشکانیان، خانههای خود را با پردههای زری یراقدار که از پولکهای نقره و نقوش زرین، تزئین شده بود میآراستند.»
بدون شک بافتن پارچههای زربفت، مانند قالی و گلیم از زمان هخامنشیان [در ایران] مرسوم بودهاست زیرا در بسیاری از نقوش برجستهٔ تختجمشید، شوش و حتی پاسارگاد، نقوشی در حاشیههای لباس شاهنشاهان و درباریان به چشم میخورد که حاکی از این است که لباس آنها از پارچههای زربفت بوده، بهعلاوه در حاشیهٔ لباده و حاشیهٔ آستینها و یقهٔ لباس، قطعاتی از طلای ناب به شکل شیر، مرغ، ستاره با گل پنجپر یا نقوش هندسی مانند مثلث و غیره میدوختند و بسیاری از این قطعات طلا، امروزه در موزه ایران باستان و موزههای دیگر دنیا موجود است که متعلق به عهد هخامنشی میباشد.
از دوره ساسانیان نیز در کلیساها و موزههای خارج از ایران، نمونههای متعدد زری موجود است. زیرا زریهای دوره ساسانیان به قدری مورد توجه بود، که از تمام نقاط دنیا خواستار آن بودند و وقتی کسی به ایران مسافرت میکرد، بهترین هدیهای که میتوانست به میهن خود ببرد یک قطعه زری بود و به این طریق مثلاً باقیماندههای صلیب مسیح را صلیبیون در زریهای ایرانی میپیچیدند و به همراه خود به اروپا میبردند.
از زریهای کهن ایرانی قطعاتی پارچه در موزههای لوور، متروپولیتن، کلیسای سنت ویکتور، لیون، سلطنتی لندن، واشینگتن، آرمیتاژ، لنینگراد و… نگهداری میشود که نمودار عظمت و اعتبار این هنر سنتی در ایران کهن است.

فن زری بافی در دوران صفویه به منتهای کمال خود رسید.
استفاده از پارچه های زربفت در هند نیز سابقه ای طولانی دارد. برخی از محققان معتقدند بافتن پارچه های زری احتمالاً توسط آریایی ها به هند عرضه شده است، زیرا بافندگی پارچه برای آنها اهمیت زیادی داشت. در نوشته های «ودیک » از پارچه هایی نام برده شده که با نخ های طلایی تهیه شده اند. واژه پارچه طلایی نظیر هیرانیا دراپی 5 نیز در نوشته های قدیمی هند وجود دارد که اشاره به زربفت های هندی است . همچنین در ریگ ودا و نیز در نوشته های سانسکریت رامایانا اشاره شده است به ترتیب خدایان لباسطلایی و قهرمانان لباسی از پارچه طلایی می پوشیدند . «استرابو » نویسنده یونانی، نوشته است در زمان موریا 9در هند ) 322 تا 297 قبل از میلاد( لباس های زربفت یا پارچه هایبافته شده با طلا، بسیار مورد توجه مردم بود و در جشن ها واعیاد، فیل ها را با پارچه های طلایی و نقره ای تزئین م یکردند
و شرکت کنندگان در مراسم، لباس های زربفت و گلدوزی شدهمی پوشیدند ] .
در دوره گورکانیان هند، با مهاجرت صنعتگران مسلمان و نقش هبندهای 10 )طراحان( ایرانی به آن سرزمین، زری بافی رونق بیشتری یافت.در این دوره، بافندگانی از مراکز زری بافی ایران مانند یزد، شوش و نیز از آسیای مرکزی در کارگاه های درباری حضور داشتند تا پارچه هایی مخصوص سلطان ببافند. آنان اساتید چیر هدستی در طراحی و بافت پارچه های طر حدار بودند.
زربفت دوره هخامنشیان
نساجی ایران در این دوره به ویژه در بافت پارچههای ابریشمی، پشمی نرم و لطیف مشهور بوده و شاهان هخامنشی به داشتن لباسهای زیبا و فاخر شهرت داشتند. اسکندر مقدونی با همهٔ دشمنیش با ایرانیان، بنا به نوشتههای هرودوت و پلوتارک از هنگام ورود به ایران تا هنگام مرگش، لباسهای زربفت ایرانی بر تن میکرد. پلوتارک و دبودور همچنین نوشتهاند که پارچههای زری که تار آن را از طلا و نقره میکشیدند و همچنین مخمل، پارچههای پشمی و پارچههای کتانی ایران در دورهٔ هخامنشیان بیاندازه مطلوب بود. نساجی پارچه را بنابر اشاره اوستا، ایرانیان عصر هخامنشی به خوبی میدانستند. گاه پارچهها و جامهها را زردوزی میکردند. بافتن پارچههای ابریشمین و زری به رنگهای دلاویز در بیست و پنج قرن پیش در ایران شایع بودهاست.
زربفت دوره اشکانیان
پس از نابودی هخامنشیان، دیگر آن شکوه و بزرگی در صنایع و هنرها، به ویژه در بافندگی، بوجود نیامد… تنها چند تکه از پارچههای ابریشمی در سرزمین لولان در چین پیدا شده که در آن روزگار آخرین مرز ایران در شرق دور بودهاست.
زربفت دوره ساسانیان
بسیاری از تاریخدانان بر این باور هستند که این دوره، دورهٔ شکوفایی و طلایی هنر و تمدن ایران بودهاست. بسیاری از بافتههای این دوره در کلیساها و موزههای غرب، به یادگار ماندهاست. دکتر محمد حسن زکی در کتاب صنایع ایران بعد از اسلام دربارهٔ بافتههای این دوره میگوید: «در این دوره، بافندگی ایران به اوج عظمت، ترقی و رونق خود رسید. از آن دوره بعضی پارچههای ابریشمی باقیمانده که بهترین نمونه از ترقی این صنعت است. آنچه امروز از بافتههای آن دوره در اروپا باقی است، پارچهٔ معروفی است که در خزانهٔ شهر سامنس فرانسه وجود دارد. نقش آن مردی است که ایستاده و گلوی شیری را میفشارد. پارچهٔ دیگری در موزهٔ کوسنت گوربه برلین حفظ شده که نقش فیل بر آن تصویر شدهاست.»

زربفت دوران اسلامی
پس از یورش به سرزمین ایران، شیرازهٔ فرهنگ و تمدن ایران از هم گسیخت بهویژه در زمینهٔ بافت پارچههای زربفت که پوشیدن این پارچهها در اسلام حرام است. در دورهٔ اسلامی به سبب درگیری عمومی ایرانیان با اعراب و چند پارگی حکومتها در دورههای مختلف، صنعت بافندگی از درخشندگی و پیشرفت افتاده بود و در بسیاری از دورهها صنعت پارچهبافی چنان سیر نزولی میپیمود که گمان نمیرفت دیگر هرگز شکوفا شود. مهاجمان هم دلِ خوشی از تمدن و فرهنگ ایرانی نداشتند، با این همه صنعت پارچهبافی با ایستادگی هرچه تمامتر، بار دیگر خود را نمایان ساخت. هنرمندان این پیشهٔ ظریف (زربفت) با وجود آنکه بسیاری از خلفا، با خوار شمردن آن و اینکه جولاهگی شغل پستی است درصدد نابودی آن برآمدند، چنان کردند که پارچهبافان در زمرهٔ نجیبترین، با اعتبارترین و اصلیترین شاغلان بهحساب آمدند.[۴]
این وضعیت اسفبار در ایران ادامه داشت تا زمان سلجوقیان. البته دوران حکومت آلبویه را نیز باید دوران با شکوه نساجی فاخر پس از اسلام دانست، از این دوران پارچههای نفیس ابریشمینِ دورو به جای مانده که از لحاظ فن بافت انصافاً قابل تأمل است. ماهیت طرح این پارچهها اسلامیِ ساسانی است. اغلب طرحهای اسطورهای قبل از اسلام است که با خطوط حاشیهٔ کوفی مزین شده، اکنون در ایران ۹ اثر از این دوران موجود میباشد.
زربفت دوران سلجوقیان
دوران سلاجقه را باید دوران شکوفایی دوبارهٔ هنر ایران دانست. از آن دوره حدود ۵۰ تکه پارچه باقی ماندهاست که اوج هنر در آنها دیده میشود. در این دوره پیچیدهترین و ظریفترین نقشهها بافته میشد. در این دوره بافت شطرنجی یکدرمیان و دولا معمولتر بود و پارچههای دورو و اطلسی در کمال مهارت رایج بود.[۴]
زربفت دوران مغولان
پس از سلجوقیان، هنر رو به خاموشی گرایید و یورش مغولان از خاور دور به ایران، همه جیز و همه کس را تا لبهٔ پرتگاه نابودی پیش برد. در دوران مغولان کشتار و ویرانی چون شبحی تار بر ایران سایه انداخته بود و باالطبع هنرمندان هم نه مجالی برای خودنمایی داشتند و نه حکومت چنین چیزی میخواست. هر چند که در اواخر حکومت مغولان اوضاع اندکی رو به بهبود رفت اما هیچگاه شکوه دوران پیشین، تکرار نشد.
پروفسور پوپ در کتاب شاهکارهای هنر ایران به شناسایی نابسامانیها و عقبماندگیهای سالهای استیلای مغول بر ایران در زمینه نساجی میپردازد. او معتقد است: «استیلای مغول با آنکه نخست در سفالسازی و فلزکاری تأثیر مهمی نداشت، طراحی پارچه را بهکلی تغییر داد. نقشهایی که از پیش از اسلام رواج داشت بهکلی متروک شد. ترکیبها و تصاویر همه از رواج افتادند. رنگ روشن و حتی سفید که برای زمینههای طرحها انتخاب میشد تا طرح و شکل را برجستهتر جلوه دهد دیگر بهکار نرفت و بهجای آن رنگهای تند و تیره برای زمینه معمول شد. حتی روش کار هم تغییر کرد. سبک پارچهها کموبیش یکنواخت بود و اصل و منشأ طرحهای این دوره غالباً نامعلوم است. هجوم سبک چینی و مغولی که سرشار از خشونت بود در پارچهبافی مؤثر افتاد. در دوره تیموری پارچهبافان را از شهرهای مختلف جمعآوری، و به سمرقند اعزام کردند تا در آنجا مشغول کار گردند. بدیهی است آنچه در قالب دستور و سلیقه تیموریان بهوجود آمد نمیتوانست گامی بهسوی پیشرفت باشد.»[۵]
زربفت دوران صفویان
پارچه زربفت ابریشمی. بافنده: استاد سید حسین مژگانی. ۱۳۴۲ خورشیدی.
به حقیقت باید گفت دوران صفویان، اوج شکوه و بلندی هنر و تمدن ایرانیان بودهاست که پس از اسلام مانند آن دیده و شنیده نشدهاست. آنان دوباره نام ایران را در اندیشهها زنده کردند. بر اثر حمایت بیدریغ شاهان صفوی از هنرمندان توفیق عظیمی در پارچهبافی بهدست آمد. بهراحتی میتوان پذیرفت که هنرمندان این دوره خاصه در زمان شاه عباس کبیر بافته شدهاست در تمام تاریخ هنر نساجی جهان همتا ندارد. شاه عباس در اصفهان کارگاهی به نام کارگاه شاهی ساخته و از هنرمندان زریباف میخواهد تا در آنجا کار کنند. این کارگاه به شکل انحصاری برای دربار شاهی پارچههای بسیار نفیس میبافت و نام آن شهرهٔ آفاق گشته بود. از این دوران هم نمونههای بسیاری باقیمانده که حتی امروز، دیگر کسی نمیداند که آن استادان زبردست، این پارچهها را بافتهاند!!
دوران افشاریان، زندیان و قاجاریان
پارچه زربفت ابریشمی. محل نگه داری: موزه ملی ایران، محل بافت: اصفهان، 1282 خورشیدی.
با سقوط صفویان بهدست افغانها، چراغ هنر ایران هم رو به خاموشی گرایید. افشاریه و زندیه و قاجاریان هم هیچ کاری برای نجات آن انجام ندادند. اگر دورهٔ قاجاریه را یکی از بدترین و دردآورترین دوران در طول تاریخ ایران در زمینهٔ صنعت نساجی و بافندگی پارچههای دستی و سنتی بدانیم، بجاست. از طرفی دورهٔ قاجار مصادف است با نهضت همه جانبهٔ کارخانههای پارچهبافی اروپا، همچنین پارچههای روسی که افراد سودجو با رضایت شاهان وقت بیرویه و ارزان وارد کشور میکردند و مانع برابری تولید کارگاههای دستی و سنتی با کارگاههای ماشینی میشد. صنعتگران و هنرمندان هم که نه حمایتی میشدند و نه بازاری برای فروش دست از کار کشیدند و این هنر چندین هزار ساله را بهدست فراموشی سپردند.

زربفت دوران پهلوی
در اوایل دوران پهلوی دیگر کسی خبری از بافت پارچههای زربفت و مخملین و گرانبها نداشت. تنها برخی خانوادهها پنهانی در خانهٔ خود پارچههایی بافته و پس از کهنه کردن آن به نام پارچهٔ عتیقه، به قیمت گزاف آن را میفروختند… کاشان یکی از شهرهایی بود که از آغاز در بافت پارچههای گوناگون شهره بود. استاد محمد خان نقشبند این هنر را دوباره زنده میکند و فرزندانش راه پدر را ادامه میدهند. برحسب اتفاق یکی از این پارچههای زربفت به دست رضا شاه افتاده و مورد پسند ایشان قرار میگیرد و براساس دستور وی استاد حبیبالله طریقی مسئول راهاندازی کارگاه زریبافی در کاخ گلستان و در مؤسسهٔ صنایع مستظرفه میشود. در واقع این نخستین کارگاه دستهجمعی بود که بعد از کارگاه شاهی زمان صفویه توانست این هنر اصیل مردمی را کاملاً زیر نظر دربار مهار کند. در این دوره اساتیدی همچون استاد ریحانی، دهقانی، طریقتی کاشانی، آشفته، اشراقی، الهامی، سمنانیزاده، عسکری، پورکاشانی، صفوی، مفتخرینژاد، معتمدی، احمدی، حقاییپور و رضایی مشغول بهکار شدند.
در دوران پهلوی به دلیل نیاز دربار برای لباسهای زربفت چه برای پوشش و چه برای هدیه دادن، بار دیگر بافت پارچههای زربف رونق گستردهای گرفت، بهویژه در زمان تاجگذاری که لباسهای درباریان باید از این پارچهها بافته میشد… بههمین دلیل در سال ۱۳۴۲ مجدداً کارگاهی در کنار کارگاه قدیمی برپا و تعدادی هنرمند را دعوت بهکار کردند، که بعدها این هنرمندان تازهکار، نسل دومِ بهترین اساتید این هنر در دورهٔ معاصر شدند. (دوره محمدرضا شاه تا به امروز) این هنرمندان عبارتند از: استادان سیفالله مناجاتی، عنایتی کاشانی، داراییباف، سید حسین مژگانی، شکوهفر و محمودی. این امر سبب شد تا قدرت تولیدات زری بیشتر شود. با تبلیغات خوبی که در رادیو و تلویزیون انجام میشد و نمایشگاههای متعددی که در داخل و خارج از کشور برپا میشد، این هنر اصیل در معرض شناخت مردم ایران و بهویژه خارجیان قرار گرفت، بهطوریکه در تمام فرودگاهها و هتلهای کشور شعبهای برای فروش اینگونه پارچهها برپا شده بود. با توجه به جمع اساتید، هنرمندان، تعداد دستگاه، نوع آموزش، تکنیک کار و حمایت از سوی دربار، بهجاست که بگوییم بعد از دوران ساسانیان و صفویان، دوران پهلوی سومین عصر طلایی در بافت پارچههای زربفت و مخمل است.
زربفت دوران جمهوری اسلامی
پس از انقلاب، این هنر هم مثل دیگر هنرهای ملی، چون کسی نیازی به این لباسها نداشت کمکم بافت آنها محدود شد و حتی صادرات آن هم قطع گردید… بسیاری از اساتید با ندادن کمکهای مالی و معنوی از سوی دولت و استفاده نکردن از استعداد فکری و هنری آنها بازنشسته شده و بسیاری دیگر دار فانی را وداع گفتند. البته در طی دورانی بین اواخر پهلوی و سالهای بعد از انقلاب هنرمندان جدیدی مشغول بهکار شدند مانند: سید مهدی مژگانی، سلیمانیان، عیسی هاشملو، دلاور هاشملو، ریوندی و بهمنآبادی اما با این حال هرگز دوران گذشته تکرار نشد. در این دوران کارگاه زربفت با بدترین اوضاع ممکن به حیات هزار ساله خود ادامه میداد. بسیاری از دستگاههای بافت، دیگر بافندهای نداشته و دیر یا زود میشنویم که این هنر ارزشمند و باشکوه ایران، پس از قرنها برای همیشه نابود گشته و تنها باید در موزههای کشورهای غربی نمونههای آن را ببینیم. اکنون تنها در کارگاه زریبافی سازمان میراث فرهنگی کشور در تهران و هنرستان هنرهای زیبای اصفهان ومیراث فرهنگی کاشان، نمونههای اندکی از انواع زری و مخمل بافته میشود.

تقسیم بندی شیوه های بافت زرباف در دوران صفوی
پارچه زربفت با تار ابریشم و پودهای گلابتون و ابریشمی که تعداد نخ های گلابتون آن بیش از نخ های پود ابریشمی بود و به آن «زری دارایی باف » م یگفتند.
چنانچه تعداد نخ های پود ابریشمی بیشتر از نخ پود گلابتون بود، آن را پارچه «زری اطلسی باف » می نامیدند.
پارچه «زربفت پشت کلاف لپه باف » نیز با نخ تار ابریشمی و نخ پود ابریشمی و گلابتون بافته می شد که ظاهر پارچه شبیه سوز ندوزی می شد

مواد اولیه زربفت
نخهای زرین گلابتون
پیلههای ابریشم
مواد اولیه پارچههای زربفت، از بهترین نوع ابریشم طبیعی ایران انتخاب میشود. همچنین یکی از مهمترین مواد اولیه، گلابتون است. از گلابتون بیشتر در بافت پارچههای زربفت استفاده میشود. آن چیزی که باعث درخشش و گرانبهایی ویژهٔ پارچههای زربفت میشود، گلابتون است.
گلابتون
گُلابِتون رشتهای سیمی بسیار نازک است که درون آن یک رشته نخ ابریشم قرار دارد و بر روی آن، لایهای از زر (طلا) کشیده شدهاست.
گلابتون دو نوع است:
گلابتون خارجی
گلابتون ایرانی
گلابتون خارجی از هند میآید و بسیار ظریف است. اصفهان و تبریز از اصلیترین مراکز گلابتون ایرانی بهشمار میروند. کاشان، زنجان، هرات، رشت، مشهد، قم، ساوه از دیگر مکانهایی هستند که در آنها گلابتون ساخته میشود. انواع گلابتون با توجه به کاربرد:
گلابتون ۸۰۰ (درشت)
گلابتون ۱۲۰۰ (نازک)
گلابتون ۱۸۰۰ (ریزه)
گلابتون زنجیرهای (گلابتون حلقهای شکل به رنگ سفید و زرد)
دستگاههای زربفت بافندگی
در کارگاه زریبافی دو نوع دستگاه بافندگی وجود دارد:
دستگاههای بافندگی جعبهای (ژاکارد)
دستگاههای بافندگی بدون جعبه (دستوری یا گوشوارهای)

با استفاده از این دو دستگاه سه نوع پارچهٔ زربفت تهیه و تولید میشود:
پارچههای زربفت اطلسی
پارچههای زربفت دارایی
پارچههای زربفت اطلسی و دارایی
رنگها و نقشها
رنگها و نقشهای دورهٔ هخامنشی معمولاً در رنگ آبی، سرخ، قهوهای، سفید، ارغوانی، زرد روشن و بنفش در زمینههای طلا، نقره و آبی روشن با نقشهایی از اشکال دایره، مثلث و انواع گل و برگها و خطوطهای متوازی و شیرهای بالدار و عقاب بودهاست.
در دورهٔ اشکانی رنگهای سرخ، بنفش و ارغوانی معمول بودهاست. تقلید در این دوره بیشتر در قالب، اندازه یا شکل جامگان بوده نه رنگ و نقش پارچهٔ آن.[۳]
نقوش پارچههای ساسانی در تناسب و هماهنگی طرح و رنگ به نهایت درجة هنری رسیده بود. پارچهها مجموعهای از دوایر، رنگها، نقشها، اشکال هندسی، تصاویری از حیوانات، پرندگان و سواران در حال شکار، نقش شیر، فیل، شتر، عقاب و طاووس است… رنگها رنگ آسمانی، آبی لاجوردی و سبزو بعدها سفید، مشکی و زرد نیز اضافه شد…
بافندهٔ عصر سلجوقی علاقهای به رنگهای مجلل نداشت ولی تضاد سادهٔ سیر و روشن رنگها را بهخوبی تشخیص میداد. بافندهٔ این عصر فقط دو رنگ را ترجیح میداد، آبی کمرنگ یا سرمهای. سیاه و سبز را بر روی زمینهای به رنگ سفید یا سرخ بهکار میبرد. معمولاً طرح این پارچهها با نشانههای سلطنتی ایران یا علایم خانوادگی و سنن هنری قدیم ایران مانند عقاب، طاووس، شیر، ترنج یا هشتگوش، مرغابی، غاز، خرگوش و بوتههای نباتی تزیین میشد. بافندگان این دوره صحنههای لطیف و شاعرانه و مناظر طبیعی را از روی نقاشیهای معاصر خود تقلید میکردند. همچنین رنگهای آبی، زرد، سفید و سیاه را بهکار میبردند.
در دوره صفوی معمولاً موضوع نقشه را از داستانهای شاهنامه با مناظری از شاهزادگان و شکارگاهها، لیلی و مجنون، گل و برگهای اسلیمی، پرندگان، حیوانت و … انتخاب میکردند.
رنگهای مورد استفادهٔ امروزی
آبی، دندانهفیلی، سبز پررنگ، لیمویی، الماسی (آبی کمرنگ) دارچینی کمرنگ، سبز، نارنجی، مشکی، سفید، آبی فیروزهای، طلایی، کِرم، گُلبِهی، سرمهای، قهوهای پررنگ، گُلی، گُلبیری، دارچینی پررنگ، بنفش بادمجانی، آبی پررنگ، قهوهای صورتی (چهرهای). البته رنگهای مختلف دیگری نیز در کارگاه مورد استفاده قرار میگیرد.

کاربرد پارچههای زربفت
این پارچهها، برای تنپوش پادشاهان، وزیران، بزرگان، درباریان به کار میرفت. همچنین به عنوان یک هدیه ارزشمند در دربار شاهان ایران برای هدیه دادن به شاهان بیگانه به حساب میآمد.
بافندگان مشهور دوران صفوی
نساجان و بافندگان مشهور این عهد، عبارت بودند از:
عبدالله بن غیاث (زریباف و مخملباف)
ابن محمد (مخملباف)
ابن غیاث (مخملباف)
سیفی عباسی (مخملباف)
خواجه غیاث الدین علی نقشبند (زریباف و مخملباف)
حسن بن غیاث (زریباف)
یحیی بن غیاث (زریباف)
معز الدین غیاث (زریباف و مخملباف)
آبان محمد (زریباف)
محمد خان کاشی (زریباف)
علی خان کاشی (زریباف)
اسماعیل کاشی (زریباف)
آقا محمود اصفهانی (زریباف)
مشهورترین هنرمندان معاصر
نام حدود پنجاه نفر از استادان بزرگ کارگاه زریبافی تهران از سال ۱۳۰۹ خورشیدی تا ۱۳۷۵.
شادروان حبیبالله طریقی (سرپرست کارگاه در سال، استاد ۱۳۰۹، استاد هنرمند)
شادروان محمد طریقی (استاد و سرپرست)
شادروان عباسعلی حقیقی (استادهنرمند)
شادروان عباس طریقتی کاشانی (استادهنرمند)
شادروان محمد فرزاد (استادهنرمند)
شادروان محمد دهقانی (استادهنرمند)
شادروان حسن درویش (استادهنرمند)
شادروان سید عبدالله سلامی (استادهنرمند)
شادروان سید مهدی آشفته (استادهنرمند)
شادروان حبیبالله واقفی (استادهنرمند)
شادروان محمد مفتخرینژاد (استادهنرمند) (مخملباف)
شادروان اسلام رحیمی (استادگوشوارهکش)
شادروان عباس نوایی مقدم (استاداِشتیبُر)
شادروان سید رحیم حسینی (استادگوشوارهکش)
شادروان عبدالله پورکاشانی (استاداِشتیبُر)
شادروان سید قدیر صفوی ساوجی (استادنَقشبَند)
شادروان حسین سمنانی زاده (استادهنرمند)
شادروان رضا الهامی (استادهنرمند)
شادروان سید علی آشفته (استادهنرمند)
شادروان فضلالله صدفی پور (استادهنرمند) متوفی ۱۳۷۵ در تهران
شادروان رضا اشراقیان (استادهنرمند)
شادروان محمد اشراقی (استادهنرمند)
ذبیحالله احمدی (استادهنرمند)
شادروان علی جان عسکری (استادهنرمند)
شادروان یدالله معتمدی (استادهنرمند)
رضا رضایی جلفایی (استادهنرمند)
شادروان کریم خفاییپور (استادهنرمند)
رضا عشاق (استادهنرمند)
حسین رضایی (استادهنرمند)
تقی داراییباف (استادهنرمند)
شادروان سیفالله مناجاتی کاشانی (استادهنرمند)
شادروان ماشاءالله عنایتی کاشانی (استادهنرمند)
سید حسین مژگانی (استادهنرمند)
سید مهدی مژگانی (هنرمند)
شادروان صمدعلی شکوهفر (استادهنرمند)
شادروان محمود محمودی (استادهنرمند)
شادروان محمد سلیمیان ریزی (هنرمند)
دلاور هاشملو (هنرمند)
عیسی هاشملو (هنرمند)
شادروان عباد هاشملو (گوشوارهکش)
قربان ریوندی (هنرمند)
اصغر بهمنآبادی (هنرمند)
زربفت چگونه به خارج رفت
این پارچهها از چند راه به غرب راه پیدا کرد. نخست همان راه تجارت و داد و ستد بود. دیگر راه هم جنگهای صلیبی بود که باعث شناخته شد. سپاهیان مسیحی در همین جنگها پارچههای ایرانی را از فلسطین با خود به اروپا بردند و این پارچهها آنقدر در نظر آنها ارزشمند بود که اشیای گرانبهای کلیسا را در آن میپیچیدند. حتی برخی از مسیحیان از پارچههای زربفت به عنوان کفن استفاده میکردند. برخی دیگر با فروش این غنیمتها پس از پایان جنگ به ثروت و مکنت بسیاری رسیدند. اروپاییان در آغاز نمیدانستند این پارچههای افسانهای بافتهٔ کدام کشور است و تنها شنیده بودند که از شرق میآید. اما به مرور دریافتند اینها مربوط به سرزمین ایران و دوران ساسانی است. هیوان تسانگ که یک مسافر چینی است و در سال ۶۳۰ میلادی به ایران آمده بود، حدود ۲۵ گونه مختلف از پارچههای ایرانی را که دیده بود، خریداری کرده و با خود به چین برده بود…
مهمترین مراکز بافت
مشهورترین مراکز نساجی در دوره صفویه، شهرهای کاشان، اصفهان، یزد، هرات، تبریز، رشت، مشهد، قم، ساوه و… بودهاست. اما بافندگان شهرهای کاشان، یزد و اصفهان در بافتن پارچههای نقشدار شهرهٔ آفاق بودند. ولتر نویسنده و فیلسوف فرانسوی در یکی از آثار خود، شهر کاشان را بهدلیل مخمل و زریهای زیبا و کمنظیرش با شهر لیون فرانسه که مرکز صنایع ابریشم اروپاست همارز و برابر میداند.
طرح زربف تهای صفویه و گورکانی
انواع طرح پارچ ههای زری را م یتوان به شرح زیر دست هبندی کرد :
• بندی : این طرح دارای شبکه های لوزی، مربع یا مستطیل شکل ساده به صورت منظم و تکراری است. درون هر فضا نقشی یا بوته و گلی دیده م یشود که به صورت انتزاعی یا واقع گرایانه به کار رفته است. بند دور قاب ها غالباً باریک و گاه نیز با اسلیمی تزئین شده است )تصاویر 1و 2(. هنرمندان ایرانی در این دوره برای تزئین پارچه ها از اشکالی استفاده کرده اند که درون هر قاب آن نقش حیوان، اشکال پرندگان یا سایر عناصر تزئینی دیده م یشود و با استفاده از این ترکیب بندی به عنوان عناصر تزئینی نهایت ذوق و مهارت خود را به کار برده اند. همین ویژگی عیناً در برخی از زربفت های هندی هم دیده م یشود که در سراسر پارچه قاب هایی وجود دارد که داخل آنها نگاره های تزئینی تکراریدیده می شود.

• سراسری : در این طرح، نقش در کل اثر تکرار م یشود. نقش گل از قدیمی ترین نقوش ایرانیان است که در اشکال مختلفی در شاخه های هنری ایران پدیدار شده است. گاهی گل ها نقش غالبی را در زمینه پارچه دارند و گاهی از داخل یک گلدان بزرگ رشد کرده اند و دارای شاخ، برگ و میوه هستند و گاه فاقد گلدان و میوه. از نقوش گل های متداول در پارچه، می توان گل سرخ و نیلوفر را نام برد. در این پارچه ها نقش گل ها به صورت طرح های واقعی یا تجریدی که در ردیف های افقی تکرار شده اند، فراوان به چشم م یخورد. هنرمندان این دوره گلچینی از گل ها را در زمینه پارچه به صورت طبیعی یا تجریدی به وجود آورده اند. در بررسی آثار هندی نیز می توان مشاهده کرد گل ها و گیاهان و بوته ها با شاخه ها و برگ ها بیشترین نقش را در زری ها به خود اختصاص م یدهد )تصاویر 3 و 4(.

نقش گل ها به صورت مکرر در سطح بافته دیده م یشود و طرح پارچه دارای تقارن و نظم و ریتم مخصوصی است.
• راه راه : این طرح دارای راه هایی عمودی است که این راه ها می تواند عرض های متفاوت یا یکسانی داشته باشد. درون این راه ها غالباً با آرایه های گیاهی و انواع گل ها تزئین م یشود. این طرح غالباً برای تزئین پرده ها و دیوارکوب ها به کار م یرود و دارای تکرار عناصر است به طوری که تکرار منظم در سراسر پارچه دیده م یشود )تصاویر 5 و 6(. در آثار هنری ایران فراوان از این طرح استفاده شده است. کاربرد طرح راه راه در زربفت های هندی کاملاً نمایان است. به علاوه قابل ذکر است این طرح در شال های کشمیری هند نیز فراوان به کار رفته است.


لچک و ترنج : این طرح از نقوش متداول در هنر ایران به خصوص نقوش قالی به حساب می آید. در این طرح یک ترنج مرکزی به شکل دایره، لوزی یا بیضی در وسط کار قرار م یگیرد و گاهی یک چهارم آن در گوشه ها تکرار م یشود. لچک که یک طرح مثلثی شکل است، در چهار گوشه پارچه نمایان م یشود و شامل یک چهارم طرح ترنج است. گاهی ترنج دارای کلاله است و با حاشیه های تزئینی تکمیل م یشود و گاهی نیز طرح فاقد لچک است )تصاویر 7 و 8(. غالباً ترنج به عنوان طرح واحد حفظ م یشود و نباتات و گل ها متن پارچه را می پوشانند.

اصفهان
• طرح محراب : این طرح فاقد هرگونه تصویر انسان یا حیوان است و غالبا از نقوش گیاهی و اسلیمی و گ لها در تزئین آن استفاده م یشود. شکل کلی آن را در هنر قال یبافی و کاشیکاری و معماری ایران اسلامی نیز م یتوان مشاهده کرد. این طرح در زربف تهای ایرانی بیشتر دیده م یشود و کاربرد آن در پارچ ههای هندی کمتر است و غالبا به منظور صادرات تولید م یشد )تصاویر 9 و 10 (. این طرح در پارچه های صفوی و در مواردی بیشتر دیده م یشود که پارچه به مصرف سجاده نماز، روپوش قبر بزرگان، دیوارکوب و پرده مکا نهای مذهبی می رسید.
در این پارچه ها رعایت تناسب میان فضاهای خالی و پر به گونه ای است که میان سطوح مربوط به نقش مایه ها و زمینه پارچه تناسبی نسبی برقرار شده است.

بکارگیری خط : در هنر ایران اسلامی فراوان از خط نوشته ها در طرح پارچه استفاده شده است. در دوره صفوی نیز انواع خط ثلث و نستعلیق توسط هنرمندان در تزئین منسوجات به کار گرفته شده است. اشعار شعرای بزرگ، آیات قرآن و ادعیه که بعضاً در کتیبه هایی محصور هستند، در زینت پارچه ها استفاده شده است
]روح فر، 1380 : 53 [. در برخی از زربفت های هندی نیز نوشته هایی از کتب مقدس وجود دارد که این پارچه ها معمولاً برای استفاده در معابد تهیه شده اند. این منسوجات نفیس در هنگام مراسم عبادی و مذهبی به کار می روند و به عنوان دیوارکوب یا روپوش حیوانات مورد استفاده قرار می گیرند )تصاویر 11 و 12 (. در بافت این پارچه ها تکرار نقش خطوط به وضوح دیده م یشود که از ریتمی منظم و تکراری برخوردار است.

صفوی نوشته دار.

پارچههای زربفت تاریخی
قدیمیترین زری از دوران صفوی، زریهایی است که چندین سال پیش در نزدیکی آرامگاه بی بی شهربانو در قبر یکی از بزرگان عهد سلجوقی پیدا شد و امروز قطعات مختلف آن در موزههای مختلف دنیا پخش شدهاست. باز از آن قدیمتر اطلاعی است که نویسندگان قرون ۲ و ۳ هجری به ما میدهند و آن این است که ایالات خوزستان، گیلان، استرآباد، طبرستان و خراسان هر کدام سالانه مقدار زیادی پارچههای ابریشمی و زری به صورت مالیات به دربار خلفای عباسی میفرستادند. این اطلاعات را پروفسور پوپ جمعآوری کرده و در جلد دوم کتاب هنر ایران چاپ کردهاست. در قرن ۳ و ۴ هجری، هنوز پارچههای زربفت ایران طبق اصول و سنن هنر ساسانی بافته میشد. نقش این پارچههای زری دو حیوان فرضی را نشان میدهد که در فردوس، برگهای درخت جاویدان را که در کنار آب حیات روئیده میخورند.
یکی از قدیمیترین و ماندگارترین آثار بجا مانده از استاد فضلالله صدفی پور بافت و اهدا پارچه زریبافی به حرم مقدس امام رضا علیه السلام میباشد که هم اکنون در موزه آستان قدس نگهداری میشود که از این پارچه بینظیر جهت پوشش سقف ضریح استفاده میشده است.
در حدود ۱۲۰۰ سال پیش مسافران اروپایی این پارچه زربفت را به هنگام مسافرت به ایران به دست آورده و باقیماندههای صلیب مقدس را در آن پیچیده، همراه خود به کشور فرانسه برده و به کلیسای شهر نانسی در فرانسه هدیه کردهاند و امروز در همان کلیسا محفوظ است. در حدود ۱۲۰۰ سال قبل یک پارچه زربفت که یادگار هنر هخامنشی روی آن دیده میشود از ایران خریده شده و برای پوشانیدن روی قبر یکی از مقدسین کلیسای شهر «سانس» در فرانسه به کار برده شده و امروز در همان کلیسا محفوظ میباشد. نظایر این نقش هنوز روی چادر شبهای قاسمآباد و روی گلیمهای بافته شده در نقاط مختلف ایران دیده میشود.
از آن قدیمتر اطلاعی است که ما از زریهای ایران داریم، و آن نقوش برجسته طاقبستان است که شاه را با لباسهای زربفت و زیبا، در دامنه کوه نشان میدهد، این نقوش متعلق به عهد ساسانی است. بهعلاوه از دوره ساسانیان در کلیساها و موزههای خارج از ایران، نمونهای متعدد زری موجود است. زیرا زریهای دوره ساسانیان به قدری مورد توجه بود، که از تمام نقاط دنیا خواستار آن بودند.
در موزه کاخ کرملین در مسکو، چند قطعه لباس از زری ایران به چشم میخورد که در زمان صفویه در ایران بافته شده و به مسکو فرستاده شده. این زریها برای لباس تزارها و درباریان مسکو یا برای کشیشان و روحانیان به کار رفته شدهاست. به همین طریق در موزه ارمیتاژ در لنینگراد، قطعاتی از زریهای عهد ساسانی و صفوی موجود است. در موزه استکهلم نیز لبادهای از عهد صفویه موجوداست که معلوم نیست به چه طریق به آن محل رفته. درزمان شاه عباس دوم، بافت پارچههای ارزشمند زربفت و مخمل زری، بادقت و مهارت ادامه داشت و باقطعاتی از آنها نام بافنده آن که «غیاث» بود نقش بسته است. در موزه متروپولیتن دو قطعه کوچک پارچه ابریشمی تاریخدار، از زمان شاه عباس بزرگ موجود است که روی آنها نام بافنده شاه حسین و تاریخ ۱۰۰۸ قمری (۱۵۸۸ م) نقش بسته است. مثلاً در موزه «کوپریونیون» دو قطعه پارچه ابریشمی را میبینیم که روی آنها، منظرهای از داستان لیلی ومجنون دیده میشود

وضعیت امروزی پارچههای زربفت
ایران قرنها تولیدکننده اصلی پارچههای زری برای دربارها و کلیساهای جهان، از لندن تا توکیو بودهاست. پارچههای زربفت ایرانی در موزههای بزرگ جهان جای دارد و میطلبد توجه خاصی به این هنر داشته باشیم و ارزش بیشتری برای آن قایل شویم، چرا که بیتوجه بودن به این امر مهم منجر به نابودی محض این رشته میشود.
هنر زری بافی در حال حاضر در ایران در بدترین شرایط خویش در طول تاریخ دو هزار ساله آن است. اگر فقط بخواهیم تعداد دستگاههای بافت پارچههای زری را با دورههای قبل، مثلاً دوره صفویه مقایسه کنیم، متوجه این فرق فاحش و تأسف بار میشویم. اکنون نه تنها قدر و منزلت این هنر را کسی نمیداند، بلکه عدم توجه ما، به نابودی این هنر با ارزش دامن میزند. این هنر پر ارزش اکنون مهجور و مظلوم واقع شده، ولی در دورههای گذشته هم پایه نگارگری، قلم زنی، سفال و… صاحب ارزش بوده و به آن پرداخته میشدهاست.
اکنون کمتر کسی پیدا میشود که سختیهای این کار را برای آموزش به جان بخرد. آکادمیک نبودن، نبود دسترسی به مواد اولیه مرغوب، منتقل نشدن هنر اساتید، حجیم بودن دستگاه نساجی، و عدم حمایت دولت همگی دست به دست هم دادهاند برای اضمحلال این هنر کهن.
پارچه زربفت چه ویژگیهایی دارد؟
این پارچه از نخ طلا و ابریشم بافته میشود و نکته مهم در آن همان زر است، ولی ارزش آن فقط به خاطر نخ طلا نیست بلکه به دلیل پیچیدگی بافت پارچه است، چون نقش پارچه در آن بافته میشود و چاپ در آن وجود ندارد. همین موضوع باعث میشود به دستگاههای بزرگ 5-6 متری نیاز باشد که حتما باید در کارگاه بزرگ قرار بگیرند. حتی بافت یک قطعه کوچک هم با همین دستگاه بزرگ انجام میشود.
پیچیدگی این دستگاه و شیوه بافت دشوار آن نشان میدهد تمدن ساسانی آنقدر قوی بوده که توانسته کاری را انجام دهد که در کشورهای دیگر مشابه نداشته است. در آن دوره پارچه ایران به اندازه معماری و ادبیات اهمیت داشته اما بعد از قاجار ناگهان از بین رفت. این پارچه از نظر فنی گنجی است که نظیر ندارد و همه مستشرقین با احترام با آن برخورد میکنند.
چرا زریبافی در ایران منسوخ شد؟
دلیل منسوخ شدن آن قیمت بالای پارچه بود چون کمتر کسی توان خرید آن را داشت. علاوه بر آن بافت این پارچه بسیار زمان میبرد و به صبر و تحمل زیادی احتیاج دارد، اما جوان امروزی تحمل این کار را ندارد. در حال حاضر حداکثر 15 زریباف در کاشان، اصفهان و تهران وجود دارند و ما که در این زمینه فعالیت میکنیم از بافت آن لذت میبریم و هدف ما خدمت به فرهنگ ایران است.
در حال حاضر چگونه این پارچه را تولید میکنید؟
ما آمادگی داریم پارچههای جدید را در قطعههایی با ابعاد مختلف از 10 سانتیمتر تا چند متر تولید کنیم و با توجه به دست باف بودن آنها محدودیت ابعاد وجود ندارد، اما به همین دلیل تولید ما محدود است. همه مراحل کار از گلابتون، ابریشم و رنگرزی به شیوه کاملا سنتی انجام میشود و اصلا از کار ماشینی استفاده نمیکنیم.
نقش پارچهها را بر چه اساس طراحی میکنید؟
نقش پایه این پارچهها اسلیمی و خطایی است و علاوه بر آن از تشعیر، نقش ماهی و مفاهیمی مانند داستان لیلی و مجنون و… استفاده میکنیم. ما نسبت به نقوش قدیمی امانتداری و تعهد داریم و نقوش سنتی آنقدر زیاد است که اگر سالها از آنها کپی کنیم تمام نمیشوند.
امکان استفاده از زربفت در لباسهای امروزی وجود دارد؟
پارچه زربفت یک پارچه بصری است و ممکن است پوشش راحتی نباشد، یعنی مانند لباسهای رسمی مجلسی است که نمیتوان مدت زیادی آن را به تن کرد اما ارزش بصری دارد. طراحان لباس میتوانند با یک قطعه یک میلیون تومانی یک لباس فاخر چند میلیونی تولید کنند که تا سالها برای افراد باقی میماند. ولی طراح باید دید نافذ داشته باشد و بتواند از وجه بصری و مادی این پارچه به خوبی استفاده کند.
افراد ثروتمندی در کشور ما هستند که پول زیادی خرج میکنند ولی از فرهنگ غنی ما آگاه نیستند و نمیدانند چه پشتوانهای داریم. به همین دلیل با وجود هزینههای کلانی که برای چیزهای مختلف میکنند، پارچهای را که برای چند نسل باقی میماند نمیخرند. بیشتر مشتریان پارچه زربفت کسانی هستند که با این کار آشنا شده و بافت آن را دیده اند و عظمت و لوکس بودن آن را متوجه شدهاند. کسی که مراحل کار را میبیند با افتخار آن را خریداری میکند.

نتیجه گیری
پارچه های زربفت یکی از مهم ترین بافته های دوره صفوی در ایران هستند که پارچه بافان گورکانی هند از آنها تأثیر بسیاری پذیرفته اند. بهترین مواد اولیه با فنون بافت پیچیده در تهیه این بافته ها به کار رفته است. پارچه بافان در دوره صفویه از شیوه های بافت متنوعی در تهیه زربفت ها استفاده م یکردند. نقوش نباتی، اشکال حیوانات به صورت انتزاعی و واقعی، مناظر باغ های بهشتی، تصاویر انسان و پرندگان بر روی منسوجات زری بافته شده است. این منسوجات که در کارگاه های شاهی ایران تهیه م یشدند، هم زمان در دربار مغولان هند نیز متداول شدند. چنانچه به نظر می رسد این بافته ها یا از ایران به هند وارد می شد یا در کارگاه های شاهی آنجا بافته می شدند. در دوره گورکانیان هند با تأثیرگذاری زری های صفوی بر پارچه بافی هند، نقوش ایرانی بر بافته های هندی نمایان شد. هنرمندان گورکانی قابلیت جذب تأثیرات زیادی را از هنر سایر کشورها داشتند و آنها را با شیوه های تزئینی خود منطبق م یکردند. در این راستا هنرمندان هند نیز تعداد زیادی از عناصر زینتی را از هنر ایران وام گرفتند. برخی از آرایه های تزئینی که در منسوجات صفوی و گورکانی مشترک هستند، با چنان تشابهی در بافته های دو کشور به کار رفته اند که نمی توان به طور قطع محل تولید آنها را مشخصکرد. این نقوشبه صورت کاملاً واقع گرایانه یا انتزاعی بر روی پارچه ها نقشبسته اند. طرح های مشترک زربفت های دو کشور شامل طرح های بندی،سراسری، راه راه، لچک و ترنج، محرابی و خط دار است. همچنین نقوش زینتی این پارچه ها طیف بزرگی از نقش مایه های گیاهی، حیوانی، انسانی و هندسی را در برم یگیرد. نقوش طبیعی مانند مناظر، گل ها و گیاهان و سایر آرایه ها در زری های هندی مکرراً استفاده شده و حضور پیکره های انسانی کمتر به چشم م یخورد، لیکن در مجموع حضور پیکره های انسانی در زمینه زر یهای صفوی بیشتر است.
دانشنامه نمیک از تمامی هنردوستان ،اساتید ایران برای پیشرفت ایران عزیزمان در تمامی زمینه ها دعوت به همکاری می نماید شما عزیزان با با دادن نظر و ارسال اطلاعات تکمیلی خود در این زمینه برای پیشرفت کشور عزیزمان در علم و فن آوری میتوانید باعث پیشرفت و تکامل کشور شوید
راهای ارتباط با ما
ایمیل : info@nmik.ir
برای سهولت ارسال نظرات و ارتقاء دانشنامه شما همچنین میتوانید متن و عکسهای خود را در وات ساپ با این شماره :09014465636 ارسال نمایید.
با تشکر تیم نمیک
1 thought on “زربفت”